پیش از هر چیزی بهتر است با تعریف بیزینس مدل یا مدل کسبوکار آشنا شویم. در این قسمت ابتدا دو تعریف سنتی و مدرن برای بیزینس مدل ارائه میدهیم و سپس به تعاریف برخی منابع معتبر اشاره میکنیم.
تعریف سنتی
بیزینس مدل تعریفی است برای بیان اینکه یک کسبوکار چگونه و با ارائه چه ارزشی به مشتریان درآمدزایی میکند. در حقیقت بیزینس مدل یا مدل کسبوکار توضیح فرایند ارائه ارزش پیشنهادی در مقابل دریافت هزینه از مشتریان است.
تعریف امروزی
تعریف مدل کسبوکار در حقیقت ایجاد کانالهای عمیقتر و گسترده تر به منظور درک عملیات، جذب مشتری، مدیریت زنجیره تامین و کسب درآمد است.
تعریف در منابع خارجی
تعریف ویکیپدیا: یک مدل کسبوکار توضیح میدهد که چگونه یک سازمان ارزش ایجاد می کند، ارائه می کند و به دست می آورد.
تعریف اینوستوپدیا: اصطلاح مدل کسبوکار به برنامه یک شرکت برای کسب سود اشاره دارد. محصولات یا خدماتی را که کسبوکار قصد دارد بفروشد، بازار هدف مشخص شده و هرگونه هزینههای پیشبینیشده را شناسایی میکند.
تعریف در منابع داخلی
تعریف مدیرینفو: مدل کسبوکار ساختاری است که فرآیند خلق ارزش را با گزینش تکنولوژیها و ایدهها فراهم میآورد و آنها را پیکربندی میکند تا به بازار هدف انتخابی ارائه دهد.
تعریف اکوموتیو: ماهیت مدل کسبوکار شما، توصیف نحوهی پول درآوردن در کارتان است. تبیین اینکه چطور ارزشی را با قیمتی مناسب به مشتریان خود ارائه میدهید.
مدل بالا به خوبی بیان میکند که یک مدل کسبوکار دقیقا چگونه درآمدزایی یک سازمان را مشخص میکند. همانطور که مشاهده میکنید یک مدل کسبوکار، رویه کاری را بخشبندی کرده، ارزش پیشنهادی هر بخش را مشخص و فرایندها را مشخص میکند و بعد به بیان هزینه ها و درآمدها و در نهایت سود نهایی سازمان میپردازد.
بوم مدل کسبوکار (Business Model Canvas)
بیزینس مدل کانواس یا بوم مدل کسبوکار، جدولی است که به معرفی مدل کسبوکار یک سازمان کمک میکند.
همانطور که در تصویر بالا میبینید کانواس از چند بخش تشکیل شده که در ادامه به تفصیل به توضیح هر بخش میپردازیم.
Customer Segments: بخش مشتریان، گروههای مختلفی را مشخص میکند که هدفِ شرکت شما هستند. به عنوان مثال ممکن است جامعه هدف شرکت شما بازارهای انبوه باشد(مانند شرکت کوکاکولا که در تصویر مثال زده شده) و یا ممکن است شرکت شما شرکتهای دیگری را بوان مشتری هدف گرفته باشد.
Customer Relationship: قسمت روابط مشتریان نشان میدهد که شرکت شما چگونه رابطهتان را با مشتریان ایجاد و حفظ میکند. نکتهای که در این رابطه وجود دارد این است که پیدا کردن مشتری جدید هفت برابر سختتر از حفظ مشتری قدیمی است. پس باید در نگه داشتن رابطه با مشتری و مطمئن شدن از رضایت او کوشا بود.
Channels: این بخش کانالهایی را مشخص میکند از طریق آنها با مشتریان ارتباط برقرار میکنید. این روشهای میتوانند مستقیم و یا غیر مستقیم باشند. روشهای مستقیم میتواند شامل تبلیغات در گوگل یا اینستاگرام و غیره باشد و کانال غیرمستقیم میتواند شخصی باشد که مشتریان جدیدی را برای شرکت شما پیدا میکند.
Value Proposition: ارزش پیشنهادی یکی از مهمترین بخشهای بوم و بیزنس مدل شماست. این قسمت محصول یا خدمتی را که برای مشتریان شما ارزش ایجاد میکند نشان میدهد. همچنین این بخش توضیح میدهد که چرا مشتریان باید کسبوکار شما را از میان کسبوکارهای مشابه انتخاب کنند.
Key Partners: این بخش نشاندهنده شرکای اصلی شماست. کسانی مانند تامینکنندگان، سرمایهگذاران، متحدان استراتژیک شما و … .
Key Resources: منابع اصلی شرکت شما که کمک میکند که کسبوکار شما فعالیت داشته باشد. منابعی نظیر منابع انسانی، مالی و یا منابع فکری.
Key Activities: این قسمت نشاندهنده مهمترین فعالیتهایی است که شرکت شما انجام میدهد تا بیزنس شما پیش برود. راههای حل مسئله و یا پلتفرم و شبکه کاری شما در این دسته قرار میگیرند.
Revenue Streams: این بخش روش درآمدی شما را نشان میدهد. راههای درآمدی زیادی برای یک استارتاپ یا شرکت وجود دارد که بعضی از آنها عبارتند از: فروش محصول یا خدمات، اجاره دادن، دریافت هزینه استفاده و … . در این مورد در بخش انواع بیزینس مدلها بیشتر توضیح داده شده است.
Cost Structure: و در بخش آخر شما هزینههایی که شرکتتان متحمل میشود را ثبت میکنید. هزینههایی مانند هزینههای ثابت(fixed cost)، هزینههای ارزشمحور(value_driven costs) و هزینههای متغیر(variable costs) که هر کدام بصورت جزئی به هزینههای دیگری دستهبندی میشوند.
انواع مدلهای کسبوکار استارتاپی
همانطور که پیشتر گفته شد، بیزینس مدل یا همان مدل کسبوکار توضیحی برای فرایند کسب درآمد یک استارتاپ یا شرکت است. شناخت انواع روشهای کسب درآمد شرکتهای موفق میتواند کمک بزرگی به پیشبرد بهینهتر کسبوکار شما بکند. در این قسمت میخواهیم انواع بیزینس مدلهای استارتاپی را بشناسیم. در ادامه به تفصیل به توضیح انواع بیزنس مدلها با ذکر مثال میپردازیم.
1-Hidden Revenue Business Model (مدل کسبوکار درآمد پنهان)
این مدل، مدلی است که شرکتهایی نظیر گوگل(Google) و فیسبوک(Facebook) و تیک تاک (Tik Tok) از آن استفاده میکنند. این مدل از چهار بخش شرکت(Company)، کاربران(Users)، کسبوکارها(Businesses) و منتشر کنندگان(Publishers) تشکیل شده است.
این روش درآمد به اینصورت است که یوزرها هزینهای بابت استفاده از خدمات شرکت پرداخت نمیکنند و شرکت در ازای خدماتی که به آنها میدهد اطلاعات شخصی کاربران را ذخیره میکند.
اطلاعاتی نظیر سرچهای انجام شده، علایق و… .
در سمت دیگر صاحبان کسبوکاری وجود دارد که به دنبال فضایی برای تبلیغات هستند. شرکتها در ازای پرداخت هزینه امکان نمایش تبلیغات کسبوکار را به کاربران هدفش مهیا مینماید.
شرکت
این کلیت مدل درآمد پنهان است. تصویر زیر روند کاری گوگل را نشان میدهد و به فهم بهتر این مدل کمک میکند.
میزان درآمد گوگل از این بخش از خدماتش بیشترین مقدار را شامل میشود.
2-Subscription Business Model(مدل کسبوکار اشتراکی)
مدل اشتراکی مدلی است که شرکت با فروش خدمات یا محصول به صورت ماهیانه یا سالیانه درآمدزایی میکند. این مدل در بسیاری از کسبوکارها مانند نت فلیکس(Netflix)، زوماتو گلد(Zomato Gold) و شاپیفای(Shopify) استفاده میشود.
در این مدل کاربر برای استفاده از محصول و خدمات ویژهی شرکت به صورت ماهیانه یا سالیانه حق اشتراک پرداخت میکند.
تصویر بالا بیزینس مدل شاپیفای را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید در اینجا کاربر باید 30 دلار برای استفاده از خدمات پایه شاپیفای پرداخت کند و همچنین برای استفاده از هرکدام از افزونهها مانند میل چیمپ (Mailchimp) کاربر هزینهای معادل 10 دلار در ماه را متقبل میشود.
3-Freemium Business Model (مدل کسبوکار فریمیوم)
در این مدل کاربر میتواند به صورت مجانی از محصول یا خدمات پایهای شرکت استفاده کند. و یا ممکن سات کاربر بتواند از تمامی امکانات شرکت، اما برای مدت محدود کاملا رایگان استفاده کند. اما کاربر برای استفاده از امکانات ویژه شرکت و یا در حالت دوم برای استفاده از امکانات شرکت بعد از زمان مشخص میبایست هزینهای را پرداخت کند. در حقیقت واژه Freemium از دو عبارت “Free” و “Premium” تشکیل میشود. به این معنا که کاربر ابتدا از نسخه رایگان استفاده میکند و سپس در صورت تمایل و رضایت نسخه پرمیوم را خریداری میکند.
این مدل یکی از بهترین مدلها برای محصولات SAAS است. شرکتهایی مانند Google Drive، Canva، Linkedin Zoho، Mailchimp از این مدل استفاده میکنند.
اما ارائه یک نسخه رایگان چه مزایایی دارد؟
پاسخ این است که نسخه رایگان در مرحله اول باعث میشود که کاربران پلتفرم بیشتر و بیشتر شوند. این امر در ادامه سبب میشود که این محصول رفته رفته سر زبانها بیفتد و پیشرفت کند.
به عنوان مثال در مورد کانوا (Canva) که یک پلتفرم آنلاین طراحی است، افزایش کاربران باعث میشود که به عنوان مثال رفته رفته قالبهای طراحی بیشتری برای این پلتفرم ایجاد شود.
یعنی هر بار که یک کاربر قالبی را طراحی کرده و به اشتراک میگذارد، آن قالب برای همه افراد در دسترس خواهد بود و این امر به مرور زمان استفاده از کانوا را کاربردیتر و بهتر میکند.
مورد بعد این است که هرچه تعداد کاربران این سایت بیشتر شود، تعداد نفراتی که ممکن است نسخه تکمیلی را خریداری کنند نیز بیشتر میشود.
همچنین با این امر کانوا کاربران خود را کمکم وابسته به استفاده از این پلتفرم به جای پلتفرمهای مشابه میکند و در حقیقت “مشتری وفادار” برای خود میسازد.
در نهایت این امر باعث عمومیسازی استفاده از این نرمافزار میشود. استفاده از آن با گذشت زمان بیشتر و بیشتر شده و کامیونیتی آن گسترش مییابد.
4-Pay As You Go Business Model (مدل کسبوکار پرداخت هزینه به اندازه خدمات)
در این مدل کسبوکار کاربر به هر میزانی که از خدمات شرکت استفاده کند، همانقدر هزینه پرداخت میکند.
به عنوان مثال اگر شرکتی فضای ابری در اختیار کاربران میگذارد، بسته به میزان فضایی که در اختیار کاربر میگذارد هزینه دریافت میکند.
این مدل در (A.W.S (Amazon Web Services که زیر مجموعه شرکت Amazon است استفاده میشود. اما فضای ذخیره تنها یک مثال از خدماتی است که شرکتهایی با این مدل کسبوکار ارائه میدهند.
این خدمات انواع مختلفی دارند که در تصویر زیر آنها را مشاهده میکنید.
در جدول بالا 3 نوع از انواع خدمات شرکتی را مشاهده میکنید که عبارتند از IaaS، PaaS ،SaaS و انواع خدماتی که در هریک به شما ارائه داده میشود و نیز خدماتی که به عهده خودتان است. این خدمات عبارتند از: Applications ,Data, Runtime, Middleware, O/S, Virtualization, Servers, Storage, Networking
5-Affiliate Business Model (مدل کسبوکار وابسته)
این مدل به این صورت است که یک شرکت محصولات شرکت دیگری را تبلیغ میکند و به ازای هر فروش آن محصول از شرکت صاحب محصول کمیسیون دریافت میکند. بسیاری از شرکتهای کوچک و بزرگ از این مدل کسبوکار استفاده میکنند. حتی اشخاصی مانند بلاگرها یا یوتیوبرها از این روش کسب در آمد میکنند.
مثال آن را میتوان سیستم کسب درآمد دیجیکالا را نام برد.
6-Two Sided Business Model (مدل کسبوکار دوطرفه)
برای آشنایی با این مدل بهتر است ابتدا با مفهوم مدل کسبوکار پلتفرمی(Platform Business Model) آشنا شویم. کسبوکار پلتفرمی مدلی است که با تسهیل مبادلات بین دو یا چند گروه وابسته به یکدیگر، کسب درآمد می کند.
حال که با مفهوم کسبوکار پلتفرمی آشنا شدیم به تعریف مدل کسبوکار دو طرفه میپردازیم. مدل کسبوکار دوطرفه، مدلی است که در آن پلتفرمی وجود دارد که دو گروه را به هم متصل میکند. از این دو گروه به عنوان تامینکنندگان یا فروشندگان (Suppliers, Sellers) و خریداران یا استفادهکنندگان (Buyers, Users) نام برده میشود.
در ادامه با استفاده از مدل کسبوکار شرکت اوبر (Uber) این مدل را بیشتر توضیح میدهیم.
در پلتفرمی مثل اوبر که یک پلتفرم حمل و نقل است و مسافران را به رانندهها متصل میکند. در اینجا مسافران از طریق پلتفرم اوبر مبدا و مقصد خود را مشخص میکنند و درخواست راننده میکنند. رانندگان هم از طریق این پلتفرم مسافران را پیدا کرده و به مقصد میرسانند. حال شرکت اوبر درصدی از هزینه سفر را به عنوان کمیسیون و هزینه خدماتی که به رانندگان و مسافران ارائه میدهد، دریافت میکند.
اما مشکلی که در این مدل کسبوکار وجود دارد، مداخله در واسطهگری پلتفرم است. به عنوان مثال در پلتفرم اوبر ممکن است بعد از اینکه مسافر و راننده به یکدیگر متصل شدند، راننده با مسافر تماس بگیرد و از او بخواهد که سفر را در ظاهر در پلتفرم کنسل کند تا کمیسیونی به اوبر نرسد.
یا مثلا در Airbnb که پلتفرمی برای یافتن محل اقامت در سفر است، ممکن است که مسافر و صاحب هتل مستقیما تماس برقرار کنند و عملا پلتفرم را از فرایند حذف کنند. اما این امر باعث میشود که طرفین نتوانند از امکانات پلتفرم استفاده کنند و همچنین امنیت تبادل بشدت پایین میآید.
7-Three Sided Business Model (مدل کسبوکار سهطرفه)
این مدل شباهت زیادی به مدل دو طرفه دارد. با این تفاوت که دراین مدل طرف سومی به پلتفرم اضافه میشود و در حقیقت پلتفرم سه گروه مختلف را به همدیگر متصل میکند. فهم این مدل را با یک مثال سادهتر میکنیم.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، پلتفرم اوبریتس (Uber Eats) که یک پلتفرم سفارش غذاست، از سه بخش مشتریان، رستورانها و پیکها تشکیل شده. اوبریتس بین این سه گروه ارتباط برقرار کرده و کمک میکند که مشتریان رستوران مد نظر خود را پیدا کرده، غذا را سفارش دهند و غذا به کمک پیک به دست آنها برسد. در این مدل هم مانند مدل قبل پلتفرم، درصدی از هزینه فرایند را دریافت میکند.
8-D2C Business Model (مدل کسبوکار فروش مستقیم)
مدل D2C که مخفف عبارت Direct to Consumer است، به حالتی القا میشود که یک شرکت محصولی را که تولید میکند، از طریق کانالهای خودش به صورت مستقیم به فروش برساند. حالت سنتی فروش (Traditional Retail) به این صورت است که محصول در یک شرکت تولید شده، سپس به دست عمدهفروشان، توزیعکنندگان، خردهفروشان و در نهایت مصرفکنندگان میرسد. اما در حالت D2C، محصول در شرکت تولید شده و از طریق یک وبسایت یا با روشهای مستقیم دیگر به دست مشتری میرسد.
این روش مزایایی نسبت به حالت سنتی دارد:
- حذف واسطهها که باعث افزایش سود میشود.
- اتصال مستقیم به مشتریان باعث میشود که شرکت دادهها و اطلاعات بیشتری از مشتریانش داشته باشد که این امر به فروش بیشتر و بهتر کمک میکند.
- همچنین این موضوع باعث میشود که کنترل بیشتری روی قیمت محصول وجود داشته باشد.
9-Marketplace Business Model (مدل کسبوکار مارکت پلیس)
مارکت پلیس، یک پلتفرم فروش محصولات آنلاین است که در آن محصولات از فروشندگان به واسطه پلتفرم به دست مشتریان میرسد. مارکت پلیسهای زیادی در دنیای اینترنت وجود دارند. مانند آمازون، ایر بی ان بی و یا در سایتهای داخلی دیجیکالا و دیوار. رویه کاری این شرکتها به این صورت است که فروشندگان لیست محصولات (و یا خدمات) خود را در پلتفرم مورد نظر قرار داده و خریداران محصولات را از آن بستر خریداری میکنند و اگر نیاز به حمل و نقل باشد، پلتفرم آن را مدیریت میکند و در نهایت پلتفرم درصدی از هزینه فروش را به عنوان کارمزد دریافت میکند. در بسیاری از این امر باعث حذف واسطهها و کاهش هزینه نهایی محصول میشود.
در شکل بالا مارکت پلیس آمازون را مشاهده میکنید که همانطور که گفته شد فروشندگان را به مشتریان متصل میکند.
در تصویر بالا هم نشان میدهد که چگون یک مارکت پلیس مانند آمازون باعث حذف واسطهها و کاهش قیمت تمام شده محصول میشود. در تصویر، هزینه توضیعکننده و خرده فروش حذف شده و در ازای آن مبلغی به عنوان کارمزد آمازون و حمل و نقل به قیمت محصول اضافه شده که باز هم از حالت معمول ارزانتر است.
10-Aggregator Business Model (مدل کسبوکار تجمیعی)
مدل تجمیعی، حالتی است که در آن یک شرکت، با ارائهدهندگان یک خدمت یا محصول خاص شراکت میکند. به این صورت که شرکت به ارائهدهندکان وعده فروش بیشتر را میدهد و در عوض از آنها میخواهد که محصولات آنها را در سایت یا اپلیکیشن و یا نرمافزار خودش به فروش برساند. به عنوان مثال شرکت Airbnb که یک پلتفرم اسکان مسافران است، با آژانسهای مسافرتی و هتلها و سایر ارائهکنندگان محل اسکان قرار میگذارد که خدمات آنها را در سایت Airbnb به فروش برساند و در مقابل به آنها وعده فروش بیشتر میدهد.
چند نکته درباره این مدل
- در این مدل هم مصرفکنندگان و هم ارائهدهندگان محصول یا خدمات به عنوان مشتری شرکت جمعکننده محسوب میشوند.
- در این مدل معمولا تمامی خدمات و محصولاتی که شرکت به آنها میپردازد از یک نوع و صنعت خاص هستند.
- در این مدل درآمدزایی شرکت جمعکننده به صورتهای مختلفی انجام میشود. ممکن است این درآمد به صورت دریافت حق کمیسیون از معاملات انجام شده باشد و یا ممکن است شرکت جمعکننده صرفا به دنبال برندسازی و افزایش شهرت باشد و درآمدزایی پنهان را در برنامه داشته باشد.
بعضی از انواع جمعکنندهها
جمعکنندهها مدلهای متنوعی دارند که برخی از آنها عبارتند از:
اگریگیتورهای جستجو: به عنوان موتورهای فرا جستجو طبقهبندی میشوند، زیرا آنها به طور همزمان نتایج چندین موتور جستجو را در مورد موضوعاتی که توسط کاربرانشان مشخص شده است جمعآوری میکنند. به عنوان مثال می توان به Scour و WebCrawler اشاره کرد.
اگریگیتورهای خبری و محتوایی: اخبار یا محتوای کلی وب را از منابع مختلف آنلاین جمعآوری کرده و در یک مکان نمایش میدهند. به عنوان مثال میتوان به Metacritic و PopUrls اشاره کرد.
اگریگیتورهای بازبینی: شبیه به جمعآوریکنندههای اخبار هستند. با این حال، آنها معمولاً نظرات کاربران یا کارشناسان درباره فیلمها و نمایشهای تلویزیونی، بازیهای ویدیویی، کتابها، رستورانها، اتومبیلها، نرمافزارها و غیره را گردآوری میکنند. مثالهایی مانند Rotten Tomatoes (فیلم و تلویزیون)، OpenCritic (بازیهای ویدیویی)، iDreamBooks (کتاب)، Yelp است. (رستوران ها)، Motor Trends (خودرو) و Software Advice (نرم افزار).
اگریگیتورهای نظرسنجی: نتایج نظرسنجیهای فردی انجامشده توسط سازمانهای مختلف را به منظور ارزیابی افکار عمومی در مورد موضوعات مهم جمعآوری میکنند. جمعکنندههای نظرسنجی مانند Votamatic و Front loading HQ تجزیه و تحلیل نظرسنجی و پیشبینی انتخابات از انتخابات مهم ایالات متحده را ارائه میدهند.
11-Edtech Business Model (مدل کسبوکار اِدتِک)
مدل ادتک که نام آن از دو عبارت Education و Technology گرفته شده است، به معنای درآمدزایی با استفاده از تخصیص منابع علمی به متقاضیان با استفاده از تکنولوژی (منابع آنلاین) است.
شرکتهایی که از این مدل استفاده میکنند انواع مختلفی دارند، اما کلیت کار آنها به این صورت است که پلتفرمی را ایجاد میکنند که در یک سمت آن تولیدکنندگان محتواهای علمی و در سمت دیگر دانشآموزان، دانشجویان و یا متقاضیان دیگر قرار میگیرند.
همانطور که گفته شد پلتفرمهای ادتک مدلهای مختلفی دارند.پلتفرمی مانند کورسرا (Coursera)، متقاضی را به دانشگاه و دورههای دانشگاهی متصل میکند و در انتهای دوره مدرک ارائه میکند. در این میان بخشی از هزینه دوره را کورسرا و بقیه آن را دانشگاه و مدرس دوره دریافت میکنند.
یا به عنوان مثال پلتفرم یودمی (Udemy)، فرایندی مانند کورسرا را طی میکند اما با این تفاوت که به جای دانشگاه از مدرسهای مستقل استفاده میکند. اما یودمی هم در انتهای دوره مدرکی را به متقاضیان ارائه میدهد. اما پلتفرمی مانند 2U تنها دورههای دانشگاهی را در اختیار متقاضی میگذارد اما مدرکی ارائه نمیدهد.
شرکتهای ادتک را به شکل دیگری هم میتوان دستهبندی کرد.
1-(LMS(Learning Management System: سیستم مدیریت آموزش یا همان LMS پلتفرمهایی را شامل میشود که محتواهای آموزشی متناسب با مخاطبان ارائه میدهند.
2-(SaaS-SiS(Software as a Service – Student Information Service: این دسته پلتفرمهایی هستند که مدارس و دانشگاهها برای تدریس آنلاین و کارهای اداری تحصیلی از آنها استفاده میکنند.
3-(AR & VR(Augmented Reality & Virtual Reality: واقعیت افزوده و واقعیت مجازی از دیگر تکنولوژیهایی است که در راستای آموزش استفاده میشود. هرچند این گروه به اندازه دو گروه دیگر متداول نیست اما چند سالی است که استفاده از آنها شروع شده و در حال گسترش است.
12-Gatekeeper Business Model (مدل کسبوکار نگهبان)
برای فهم این مدل بهتر است ابتدا با تعریف Gatekeeper یا نگهبان بیشتر آشنا شویم. در تجارت، نگهبان دقیقاً همان چیزی است که به نظر می رسد: شخصی که در یک نقطه ورودی ایستاده تا از عبور ترافیک ناخواسته جلوگیری کند. این شخصی است که در مورد اینکه چه کسی می تواند به تصمیمگیرنده برسد، تصمیم میگیرد و هدف از این کار جلوگیری از وقفه بازدیدکنندگان و تماس گیرندگان مزاحم است.
حال اگر قرار باشد یک شرکت نقش نگهبان را ایفا کند چه اتفاقی میافتد؟
به تصویر بالا دقت کنید. در این مدل در یک سمت شرکت فروشنده و در سمت دیگر مشتری قرار دارد و بین این دو پلتفرمی وجود دارد که نقش Gatekeeper را بازی میکند. پلتفرمهایی مانند گوگل، فیسبوک، اینستاگرام و یا تیک تاک که نقش آنها متصل کردن مشتریها به کمپانیهاست و کنترل نمایش تبلیغات مرتبط برای مخاطبان مناسب است. این امر با کمک دادههایی که این پلتفرمها از مشتریان دریافت میکنند میسر میشود.
13-Franchise Business Model (مدل کسبوکار امتیازی)
فرنچایز نوعی از کسبوکار است که توسط یک یا چند فرد که به عنوان صاحب امتیاز شناخته میشوند، با استفاده از علامت تجاری، برند و مدل تجاری یک امتیاز دهنده اداره می شود. در این مدل کسبوکار، یک رابطه حقوقی و تجاری بین مالک شرکت (امتیاز دهنده) و فرد (امتیاز گیرنده) وجود دارد. به عبارت دیگر، امتیاز گیرنده مجوز استفاده از نام تجاری و سیستم اداره امتیاز دهنده را دارد.
مقایسه کسبوکار معمولی با کسبوکار امتیازی
اصولا چرا باید به جای شروع یک کسبوکار از پایه حق امتیاز شرکت دیگری را خرید؟ فرض کنید شما قصد تاسیس یک رستوران جدید را دارید. برای این کار دو راه حل پیش پای شماست. اول این که رستوران خود را با نام تجاری و برند خودتان از پایه تاسیس کنید و راه دوم خریدن امتیاز یک برند موفق است. در شکل زیر مقایسهای انجام شده که کمک میکند مزایا و معایب هر روش را بهتر متوجه شوید..
هزینه خرید امتیاز یک برند معتبر به مراتب بیشتر از هزینه تاسیس برند خودتان است. اما در مقابل فرایند تاسیس و کسب مجوز در یک رستوران با برند معتبر سادهتر است. همچنین رستوران با حق امتیاز یک برند معتبر از ابتدا شناخته شده است و شما نیازی به شروع از صفر ندارید. همچنین امکان شکست هم در یک رستوران با برندی تازه بیشتر است.
انواع مدلهای امتیازی
مدل توزیع محصول: در مدل توزیع محصول، امتیاز دهنده محصول را تولید می کند و امتیاز گیرنده محصول را می فروشد. این رابطه با چند تفاوت مشابه رابطه تامین کننده و فروشنده است. یک تفاوت عمده این است که در مدل امتیازی توزیع محصول، صاحب امتیاز محصولات را به صورت انحصاری یا نیمه انحصاری میفروشد، در حالی که در یک رابطه تامین کننده و فروشنده ممکن است به فروشنده اجازه داده شود چندین مارک مختلف را به طور همزمان بفروشد. نمونه هایی از امتیازات توزیع محصولات شرکتهای کوکاکولا (Coca-Cola)، جان دیر (John Deere) و فورد موتور (Ford Motor) است.
مدل فرمت تجاری: مدل فرمت تجاری رایجترین مدل امتیاز دادن است. در این مدل، امتیازگیرنده مجاز است از برند و نام تجاری امتیاز دهنده استفاده کند و تحت این نامها محصول را تولید کرده و به فروش برساند. اکثر بندهایی که امتیازشان را میفروشند از این دسته هستند. مانند Wendy ، Dunkin Donuts یا McDonald.
14-Facebook Hidden Revenue (مدل کسبوکار پنهان فیسبوک)
این مدل شباهت زیادی به مدل درآمد پنهان گوگل دارد. به این صورت که در یک سمت کاربران، یک سمت شرکتها و کسبوکارها و در بین این دو پلتفرمهای وابسته به فیسبوک مانند فیسبوک و اینستاگرام قرار دارند.
همانطور که در تصویر میبینید، کاربران از رسانههای اجتماعیِ اینستاگرام و فیسبوک به صورت رایگان استفاده میکنند و در مقابل این پلتفرمها اطلاعات کاربران را ذخیره میکنند. از سوی دیگر شرکتها در قبال پرداخت هزینه، بستری برای تبلیغات و همچین اطلاعات و دادههای آماری را که در تبلیغات بهتر به آنها کمک میکند، از فیسبوک دریافت میکنند.
اثرات شبکهای(Network Effect) مدل درآمد پنهان
یکی دیگر از مسائلی که در برخی از مدلها بررسی میشود، اثر شبکهای است. در مدل درآمد پنهان، همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، تعداد کاربران بیشتر، دادهها و اطلاعات بیشتر را در پی دارد. دادههای بیشتر، عملکرد بهتر و پیشرفت را برای پلتفرم به ارمغان میآورد و این امر دوباره باعث افزایش کاربران میشود. همچنین افزایش تعداد کاربران به طور مستقیم باعث تخصیص ارزش بیشتر به هر کاربر میشود و این امر کاربران بیشتر را در پی خواهد داشت.
16&15-Integrated Business Model (مدل کسبوکار ادغام شده)
Business Expansion Strategy (استراتژی گسترش کسبوکار)
یک کسبوکار برای گسترش دادن تولید، برند و … خود دو جهت را میتواند انتخاب کند. گسترش یا ادغام عمودی (Vertical) و گسترش یا ادغام افقی (Horizontal).
ادغام افقی و ادغام عمودی استراتژی های رقابتی هستند که شرکت ها از آنها برای تحکیم موقعیت خود در بین رقبا استفاده می کنند. ادغام افقی افزایش بازار فعالیت در یک صنعت خاص است. این میتواند به معنای افزایش مارکتها و گسترش جغرافیایی فروش باشد و یا میتواند به معنای گسترش زمینههای فعالیت در یک زمینه خاص باشد. شرکتی که ادغام افقی را انتخاب کند، شرکت دیگری را که در همان سطح از زنجیره ارزش در یک صنعت فعالیت می کند، تصاحب می کند.
ادغام عمودی به فرآیند گسترش عملیات تجاری در همان ستون تولید اشاره دارد شرکتی که گسترش عمودی را انتخاب میکند، کنترل کامل یک یا چند مرحله در تولید یا توزیع یک محصول را در اختیار می گیرد.
در تصویر بالا گسترش افقی و عمودی را بهتر متوجه میشوید.
تعریف مدل ادغام شده
حال که با مفهوم گسترش افقی و عمودی در کسب و کار آشنا شدیم، به تعریف مدل کسب و کار ادغام شده میپردازیم. به کسب و کارهایی که در جهت افقی ادغام شوند، Vertically Integrated و به آنهایی که عمودی ادغام شوند Horizontally Integrated میگویند.
17-Octopus Business Model (مدل کسب و کار اختاپوسی)
مدل اختاپوسی در واقع به شرکتی القا میشود که در یک صنعت خاص به صورت گسترده فعالیت میکند. به عبارت دیگر شرکتی که به صورت افقی گسترش پیدا کرده و در یک موضوع خدمات مختلفی را ارائه میدهد. برای فهم بهتر به تصویر زیر که نشاندهندهی مدل شرکت OYO است نگاه کنید.
OYO پلتفری است که خدمات اقامتی و مسافرتی ارائه میدهد. همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید گستره فعالیتهای این شرکت در زمینه اقامت و سفر بسیار بزرگ است و این شرکت در واقع مادر چند شرکت کوچکتر است. به این مدل از کسب و کار کسب و کار اختاپوسی میگویند.
18-Open Source Business Model (مدل کسبوکار اوپن سورس)
یک نرمافزار اوپن سورس، نرمافزاری است که کد اصلی که برای آن نوشته شده است را میتوان تغییر یا ارتقا داد و هر کسی میتواند این کار را انجام دهد. استفاده از نرمافزارهای اوپن سورس کاملا رایگان است. اما این نرمافزارها از چه راهی کسب درآمد میکنند؟
شرکتهایی که هسته تجارت آنها بر روی توسعه نرمافزارهای اوپن سورس متمرکز است، از مدلهای کسب و کار متنوعی برای حل چالش نحوه کسب درآمد استفاده میکنند. اما خود نرمافزارطبق تعریف رایگان است. هر یک از این استراتژیهای تجاری بر این فرض استوار است که کاربران فنآوریهای اوپن سورس مایل به خرید ویژگیهای نرمافزار اضافی تحت مجوزهای اختصاصی یا خرید سایر خدمات یا عناصر ارزشمند هستند که مکمل نرمافزار اوپن سورس است که هسته اصلی تجارت است.
هرچند نرمافزارهای اوپن سورس از مدلهای درآمدی متعددی استفاده میکنند اما پایه و اساس همه آنها برندسازی است. شرکتهای زیادی با نرمافزارهای اوپن سورس برندسازی میکنند. برندهایی نظیر اندروید، جاوا، موزیلا فایرفاکس، پایتون و … .
در تصویر بالا بخشی از مدلهای درآمدی بعضی از شرکتهای معروف را مشاهده میکنید. به عنوان مثال موزیلا فایرفاکس از برند ساخته شده خود استفاده میکند و امتیازات متنوعی را به کسبوکارهای بزرگ دیگر میفروشد. و یا جاوا از شیوه تبلیغاتی کسب درآمد کرده و اندروید با ارائه دادن خدمات مختلف گوگل درآمدزایی میکند.
19-Peer to Peer/C2C Business Model (مدل کسبوکار مصرف کننده به مصرفکننده)
در این مدل بین دو مصرفکننده پلتفرمی قرار میگیرد که مبادلات کالا و خدمات را برای این دو گروه تسهیل میکند. برای فهم بهتر این مدل شرکت دیوار را مثال میزنیم. دیوار پلتفرمی است که از یک طرف کاربران لیست کالاهایی را که میخواهند به فروش برسانند در آنجا قرار میدهند و از طرف دیگر کاربری که قصد خرید آن کالا را دارد، کالا را در پلتفرم دیوار، جستجو و پیدا میکند و در صورت پسندیدن هزینه آن را باز از روشهایی که دیوار آنها را در نظر گرفته پرداخت میکند. در این میان پلتفرم کمیسیونی را از این معامله دریافت نمیکند. اینگونه پلتفرمها معمولا راههای درآمدی دیگری دارند:
1- محل ویژه تبلیغات: در بعضی شرایط کاربری که قصد فروش محصول را دارد میتواند با پرداخت هزینه به پلتفرم، پیشنهاد خود را برای مدتی بالاتر از پیشنهادات دیگر در معرض دید خریدار بگذارد.
2- تبلیغات درون برنامهای: در بسیاری از موارد این پلتفرمها از شرکتهای دیگر هزینهای را دریافت کرده و در ازای آن بستری را برای تبلیغات آنها مهیا میکنند.
3-امکانات ویژه: امکاناتی که استفاده از آنها رایگان نیست و کاربران برای استفاده از آنها میبایست پول پرداخت کنند.
OLX, Quikr, Indeed و Glassdoor نمونه های دیگری از این مدل کسبوکار هستند.
20-Razor Blade Business Model(مدل کسبوکار تیغ ریشتراش)
مدل تیغ ریشتراش شامل فروش یک محصول با قیمت پایین و شاید حتی با ضرر است، تا بعداً یک محصول مرتبط را برای سود به فروش برساند. در این مدل کمپانیها محصول اصلی را با قیمت پایین به فروش میرسانند تا مقدار فروش محصولات جانبی را افزایش دهند و سود خود را از این محصولات کسب کنند. در این مدل به محصول اصلی Razor و به محصولات ثانویه یا جانبی Blade میگویند.
به عنوان مثال فرض کنید شرکتی دستگاه پرینتر میفروشد. در این کسبوکار اگر قرار باشد از مدل تیغ ریشتراش استفاده کند، میبایست خود دستگاه را که محصول اصلی شرکت است با قیمت پایین به فروش برساند. سپس میتواند تعداد زیادی از جعبههای جوهر را برای پرینتر بفروشد. اینگونه میتواند تعداد بیشتری پرینتر و در نتیجه تعداد بیشتری جوهر بفروشد و اینگونه سود خوبی را کسب کند.
حال در ادامه مدل کسبوکار شرکت اپل را شرح میدهیم.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که شخصی که با خرید یک گوشی آیفون وارد اکوسیستم اپل میشود، کمکم محصولات جانبی و همچنین محصولات دیگر اپل را نیز خریداری میکند. به همین دلیل شرکت اپل قیمت گوشی اپل را که محصول اصلی این شرکت است کمی پایینتر از قیمت اصلی آن میدهد و درآمد خود را از ایرپادها، لپتاپهای مک و محصولات ثانویه خود تامین میکند.
21-Space as a Service Business Model (مدل کسبوکار SPaaS)
این مدل به این صورت است که شرکت ابتدا مکانهایی را خریداری کرده و سپس تغییراتی در آنها ایجاد میکند و آنها را برای کاربردهای مختلف آماده میکند. سپس این مکانها را به صورت فروشی یا اجارهای در اختیار مشتریان میگذارد. در این مدل خریداران ممکن است افراد مستقل و یا کسبوکارهایی باشند که برای دفتر کارشان به مکانی جدید نیاز دارند.
یکی از معروفترین پلتفرمهایی که از این مدل استفاده میکند، Wework است. این پلتفرم از تخصیص فضای کاری به کاربران درآمدزایی میکند.
22-Fintech Business Model (مدل کسبوکار فینتک)
نام فینتک از دو عبارت Finance و Technology گرفته شده است. همانطور که از نام این مدل پیداست، کسبوکارهایی را معرفی میکند که از ادغام تکنولوژی و فعالتههای مالی درآمدزایی میکنند. مدل کسبوکار فینتک دنیای بسیار گستردهای دارد که در ادامه به معرفی بعضی از انواع آن میپردازیم.
1. بانکداری دیجیتال
برخی از بانک ها با استفاده از یک زیرساخت دیجیتال کامل شروع به ارائه حساب های بانکی فردی و تجاری می کنند. این مدل کسبوکار تقریباً مشابه بانکهایی است که شعب فیزیکی دارند، با این تفاوت که این مدل نیازی به هزینههای کلانی برای نیروی انسانی و املاک ندارد، به همین دلیل مشتریان میتوانند از نرخهای کاهشیافته بهره ببرند.
2. امتیازدهی اعتباری جایگزین
مواردی وجود دارد که افراد خود اشتغالی که منبع درآمد ثابتی دارند، به دلیل برخی معیارهای سختگیرانه، نمیتوانند از غربالگری وام بانکی عبور کنند. شرکتهای جدید فینتک با استفاده از تکنولوژی و سیگنالهای اجتماعی و امتیازدهی در میان گروههای وام مشابه، تلاش میکنند از رویکرد جدیدی استفاده کنند. همچنین داداههای جایگزین همراه با الگوریتمهای هوش مصنوعی میتوانند تصمیمات وامدهی را تسهیل کنند.
3. بیمههای آنلاین
Insurtech یک مدل کسبوکار بیمه است که مبتنی بر فناوری دیجیتال است و در فروش و توزیع، پذیره نویسی، ادعاها و تمدید بسیار کارآمد است. شرکتهای بیمه سنتی در حال انتقال به فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، تجزیه و تحلیل دادهها، بلاک چین هستند تا به نمایندگیها در فروش، راهاندازی شعب مجازی و کمک به حفظ سریعتر و کارآمدتر مطالبات کمک کنند.
4. وام دهی P2P
وام P2P زمانی استفاده می شود که شخصی بخواهد از افراد دیگر پول قرض کند. از همین طرح می توان برای مشاغل استفاده کرد. کسبوکارها می توانند از سایر کسبوکارها پول قرض کنند. این مدل میتواند وامدهی را برای سرمایهگذاران تسهیل کند، بنابراین آنها میتوانند بازدهی بهتری نسبت به آنچه در بازارهای مالی ارائه میشود، دریافت کنند. شرکتهای فینتک میتوانند پلتفرمهایی را ایجاد کنند که امکان تطبیق وام گیرندگان و وام دهندگان مختلف را فراهم کنند و کارمزد عملیات بازپرداخت را دریافت کنند.
5. درگاههای پرداخت
درگاههای پرداخت پلتفرمهایی هستند که مشتریان میتوانند برای یک خرید آنلاین در وبسایت از آنها استفاده کنند. در دنیای مدرن کارتهای نقدی، کیف پولهای دیجیتال، کارتهای اعتباری و ارزهای دیجیتال، بانکها هزینههای زیادی را برای تراکنشها دریافت میکنند، اما شرکتهای فینتک شروع به استفاده از مدلی کردهاند که امکان ادغام همه این روشهای پرداخت را در یک برنامه فراهم میکند که خریداران آنلاین بتوانند به راحتی از آنها استفاده کنند.
23-Brokerage Business Model (مدل کسبوکار دلالی)
در این مدل کسبوکار پلتفرمی را طراحی میکند که انتقال یک محصول از فروشنده به خریدار را تسهیل میکند و در ازای آن مبلغی را دریافت میکند. بسته به نوع بازار یا تجارت، انواع مختلفی از خدمات دلالی وجود دارد. املاک، بورس اوراق بهادار، بانک های سرمایه گذاری و پلتفرم های تجارت الکترونیکی رایج ترین مدل های کسبوکار کارگزاری هستند.
هدف کسبوکار کارگزاری پر کردن شکاف اطلاعات از دیدگاه خریداران و فروشندگان است. کارگزاران ممکن است به صورت مستقل یا در قالب یک شرکت ثبت شده کار کنند. بسیاری از شرکت های کارگزاری مدرن برای جذب مشتریان بیشتر، سیاست کمیسیون صفر را اتخاذ کرده اند. منبع درآمد آنها سرمایه گذاری و تفاوت قیمت هایی است که از فروشندگان و خریداران می گیرند.
از شرکتهایی که با این مدل کسبوکار فعالیت میکنند میتوان به ebay, Alibaba, Robinhood, Opendoor اشاره کرد.
24-Dark Kitchen Business Model (مدل کسبوکار آشپزخانه تاریک)
مدل آشپزخانه تاریک (Dark Kitchen)، یا آشپزخانه روح (Ghost Kitchen)، آشپزخانه تازیک (Cloud Kitchen) یا نامهای مشابهی که ممکن است ببینید، کسبوکارهایی را معرفی میکند که مبنای کاری آنها مانند رستورانهاست. با این تفاوت که هدف این کسبوکارها فروش غذا و ارسال آن برای مصرف در خانه است. یعنی این رستورانها فضایی برای سرو غذا ندارند و این تفاوت اصلی آنها با یک رستوران سنتی است.
تصویر بالا مقایسهای را بین رستورانهای ابری و رستورانهای سنتی نشان میدهد. در این مقایسه نشان میدهد که در هر مدل هزینهی یک محصول صرف چه چیزهایی میشود. مهمترین نکته در این مقایسه، هزینه اجاره است که این هزینه در مدل آشپزخانه تاریک وجود ندارد.
انواع آشپزخانههای تاریک
1. آشپزخانه تاریک “سنتی”
در این مدل یک برند بدون ارائه فضایی برای سرو غذا، یک آشپزخانه مجزا را در اختیار دارد یا اجاره می کند. با استفاده از یک برند از یک آشپزخانه، این مشاغل عموماً بر روی یک نوع غذا تمرکز می کنند و عملیات را برای سفارشات تحویل آنلاین بهینه می کنند. این آشپزخانهها ممکن است به پلتفرمهای ارسال غذا استفاده کنند یا از کارمندان خود برای رسیدگی به سفارشات و تحویل استفاده کنند.
این مدل حداکثر بهینه سازی را برای یک غذای خاص امکان پذیر می کند، اما فضای زیادی برای امتحان ایدههای جدید ارائه نمی دهد.
2. آشپزخانههای چند برنده
در این مدل، چندین برند تحت یک شرکت مادر فعالیت می کنند. این برندها غذاهای مختلفی را ارائه می دهند و در عین حال آشپزخانه، تجهیزات و منابع را به اشتراک می گذارند تا کارایی را به حداکثر برسانند و هزینه های عملیاتی را کاهش دهند.
یک آشپزخانه تیره چند برند می تواند بخش بزرگتری از بازار را به خود اختصاص دهد و حداکثر انعطاف پذیری را فراهم کند. این مدل می تواند به سرعت با تقاضا سازگار شود.
3. آشپزخانه تاریک بیرونبر
این چیدمان بسیار شبیه آشپزخانه تاریک سنتی است، با این تفاوت که علاوه بر تحویل، از مشتریان میزبانی میکند – نه برای صرف غذا، بلکه برای اینکه منتظر غذایشان بمانند و خودشان آن را بردارند، آشپزخانه را در عمل ببینند، و با کارمندان تعامل داشته باشند.
در اصل، این یک ترکیب آشپزخانه تاریک و رستوران معمولی است که بهترین قطعات را از هر دو مدل به عاریت گرفته است. همانطور که می توانید تصور کنید، فضای بزرگتر و سرمایه گذاری بیشتر در دکوراسیون برای این تجارت مورد نیاز است – حتی بدون اتاق ناهارخوری – اما فرصت های بیشتری برای ایجاد ارتباط با مشتری ارائه می دهد.
4. آشپزخانه تاریک متعلق به جمع کننده
امروزه اگریگیتورهای ارسال غذا – مانند Doordash و Uber Eats – در حال حرکت به سمت آشپزخانه تاریک هستند. این کسبوکارها از ناوگان رانندگان، فناوری سفارش آنلاین و پلتفرم ایجاد منو بهره میبرند، بدون اینکه مجبور باشند برای آشپزخانه خود هزینه کنند. در این مدل، برندهای رستوران می توانند فقط روی پخت غذا تمرکز کنند در حالی که همه کارهای دیگر توسط اگریگیتور انجام میشود.
5. آشپزخانه تیره متعلق به جمع کننده (حالت پیشرفته)
این مدل بسیار شبیه به آشپزخانه تاریک متعلق به جمعکننده است، با این تفاوت که زیرساختهای بیشتری در این مدل گنجانده شده است. به عنوان مثال این مدل ممکن است دارای یک ویترین فروشگاهی شبیه به مدل بیرونبر باشد.
6. آشپزخانه تاریک برون سپاری شده
به عنوان جدیدترین افزوده به مدل کسبوکار آشپزخانه تاریک، این مجموعه به یک رستوران اجازه میدهد تقریباً هر – یا هر – فرآیندی را به جز کارهای پایانی برونسپاری کند. این کار با شراکت با تجارت دیگری که در تهیه غذا و همچنین پردازش و تحویل سفارش تخصص دارد، انجام می شود. برندی که مشتری رو به رو است، تنها در مراحل پایانی فرآیند پخت و پز دخالت دارد.
26-Crowdsourcing Business Model (مدل کسبوکار جمعیتسپاری)
همانطور که از نام آن پیداست، مدل کسبوکار جمعسپاری به مدلی اشاره دارد که جمعیت به عنوان منبعی برای کسبوکار عمل می کند و این کسبوکار معمولاً به شکل یک پلتفرم چند وجهی است. روشهای زیادی برای جمعسپاری وجود دارد. «جمعیت» این مدل کسبوکار ممکن است از مشتریان، شهروندان عادی، متخصصان، دیگر کارآفرینان، و صاحبان و مدیران کسبوکار و غیره تشکیل شود.
جمعسپاری معمولاً شامل دریافت کار، اطلاعات و یا نظر، از گروه بزرگی از مردم از طریق اینترنت، رسانههای اجتماعی و برنامههای گوشیهای هوشمند است. گاهی این افراد به عنوان فریلنسر دستمزد م گیرند، گاهی به صورت داوطلبانه این کار را انجام می دهند.
اغلب، خرد گروه، زمانی که برای حل یک مشکل به روشی نوآورانه به کار رود، قاطعانه تر است. برای مثال، اپلیکیشن ترافیک Waze از جمعسپاری استفاده میکند، زیرا از رانندگان میخواهد تصادفات و حوادث را گزارش کنند تا اطلاعات بهروز شده در زمان واقعی را به کاربران ارائه دهند. بنابراین، همانطور که کاربران در آن ارزش میبینند، داوطلبانه شرکت می کنند.
27-Drop Shipping Business Model(مدل کسب و کار دراپ شیپینگ)
مدل کسبوکار دراپ شیپینگ، به طور خلاصه ه، فروشگاهی است که انبار ندارد. این شرکت محصولات را از یک تامین کننده ثالث – معمولاً یک عمده فروش یا یک تولید کننده – خریداری می کند که آنها را مستقیماً برای مصرف کننده نهایی ارسال می کند. بنابراین، نیازی به موجودی نیست و فروشنده مجبور نیست محصول را مدیریت کند.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، در این مدل مشتری ابتدا از مغازه محصول مورد نظرش را سفارش میدهد. سپس مغازه آن محصول را با قیمتی پایینتر از تامینکننده خریداری میکند و تامینکننده محصول را مستقیما برای مشتری ارسال میکند. این مدل مزایای زیادی دارد. از جمله نیاز به سرمایه اولیه کمتر، راهاندازی سادهتر، مکانیابی راحتتر و نیاز به فضای کمتر.
28-API Licensing Business Model (مدل کسبوکار API)
رابط برنامهنویسی اپلیکیشن یا همان API یک نرمافزار واصل است که به یک اپلیکیشن یا نرمافزار اجازه میدهد تا از خدمات و امکانات یک اپلیکیشن یا نرمافزار دیگر استفاده کند. به بیان دیگر API ابزاری است که به یک اپلیکیشن خارجی اجازه استفاده از ویژگیهای نرمافزار شما را میدهد.
به عنوان مثال بسیاری از نرمافزارهای مسیریابی مانند اوبر از امکانات مکانیابی گوگل مپ استفاده میکنند. در این مدل نرمافزاری که نیاز به امکانات خاصی دارد مبلغی را برای دریافت API نرمافزار دیگر پرداخت میکند. برای مثال شرکت اوبر مبلغی حدود 58 میلیون دلار را به گوگل مپ پرداخت کرده تا گوگل مپ اجازه استفاده از امکانات مسیریابیاش را به اپلیکیشن این شرکت بدهد.