در تفکر سیستمی، بزرگ شدن استارتاپ، منابع، سرمایه، نیروی انسانی و بسیاری از چالشهای دیگر باید به صورت دقیق و اصولی بررسی شوند تا متناسب با جایگاه و موقعیت استارتاپ اقدامات لازم صورت گیرد. دکتر محمد علی اسماعیل زاده، فعال حوزه آموزش تفکرات سیستمی، در رابطه با تاثیر این موضوع بر روی رشد استارتاپ و چالشهای پیش روی آن، با استودیو تافردا به گفتگو میپردازد.
تعریف مختصری از تفکر سیستمی به بیان ساده
دکتر محمدعلی اسماعیلزاده تعریف تفکر سیستمی را اینگونه بیان میکند:
«در بسیاری از مواقع، زمانی که استارتاپها فعالیت خود را شروع میکنند و به نتیجه موردنظر خود نمیرسند، به دنبال چرایی آن میگردند. برای بار دوم دنبال این هستند که چه کاری انجام دهند تا نتیجه مورد نظر بدست بیاید. اما نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که ساختار کارکردن را اصلاح نمیکنند. تفکر سیستمی در اینجا به این معناست که باید به دنبال اشتباهات باشید و در مرتبه دوم آنها را تکرار نکنید. به طور کلی تفکر سیستمی در هنگام برنامه ریزی نیز به این گونه است که باید اهداف واقع بینانهای را برای خودمان در نظر بگیریم و بعد برای آن برنامه ریزی انجام دهیم. در محیط استارتاپ نیز باید از نظرات اطرافیان استفاده کنیم تا بتوانیم تصمیمات بهتری را بگیریم».
شناخت بهتر نسبت به دنیای اطراف
بسیاری از استارتاپها در فاز اول فعالیت خود، نیاز مردم را شناسایی نمیکنند، به همین دلیل محصول توسعه داده شده آنها خوب دیده نمیشود. تفکر سیستمی کمک میکند تا شناخت بهتری نسبت به دنیای اطراف پیدا کنید و راه حل شما راه حلی باشد که به یک مسئله واقعی توجه میکند.
در استارتاپ چه رشدی را باید انتظار داشته باشیم؟
دکتر محمدعلی اسماعیلزاده در رابطه با انتظاراتی که در مسیر رشد باید برآورده شوند، بیان کرد:
«برای اینکه استارتاپ در مسیر رشد قرار بگیرد، فاکتورهای بسیاری را باید در نظر گرفت. در دنیای واقعی مسیر پیوسته است و گسستگی در میسر رشد وجود ندارد. درواقع این رشد، دارای الزاماتی است که از فاز اول فعالیت کسب و کار شروع میشود. به طور کلی جواب سوالهای زیر کمک زیادی به رشد کسب و کار خواهد کرد:
- آیا جامعه هدف بزرگ است یا کوچک؟
- آیا جامعه هدف آنقدر بزرگ است تا کسبوکار معنادار شود؟
- چند نفر در تیم سهم دارند و چقدر انرژی میگذارند؟
- تقسیم وظایف در تیم به چه صورت است؟
- سرمایه مورد نیاز برای جلو بردن مسیر استارتاپ چقدر است؟
- آیا محصول استارتاپ نیاز جامعه است؟
بسیاری از افراد برای شروع استارتاپ خود، به این سوالات دقت نمیکنند و صرفا تعداد نفرات تیم را گسترش میدهند، در صورتی که این کار بسیار اشتباهست. زمانی که استارتاپ شروع به فعالیت میکند اگر این موارد در نظر گرفته نشوند، مانع رشد کسب و کار در مسیر خواهد شد».
تصویر مشترک محصول در تیم استارتاپی
به گفته دکتر محمدعلی اسماعیلزاده:
«از دیگر چالشهایی که در استارتاپها وجود دارد این است که زمانی که کسب و کار بزرگتر میشود، محصول واقعی باید تصویر مشترک تمامی افراد تیم باشد. اگر تصویر مشترک وجود نداشته باشد، مدیریت پروژه بسیار سخت خواهد شد. بنابراین باید نگاه سیستمی وجود داشته باشد تا دید مشترکی نسبت به مسئله به وجود آید. به عنوان مثال میتوان در یک بازه زمانی مقداری از پروژه را جلو برد و نسخه بهتری از کار را اجرا کرد؛ سپس در مرحله بعد با دریافت نظرات اطرافیان تصمیمهای بهتری گرفت. با این کار شناخت بیشتری نسبت به کار پیدا میکنیم و الویت بندی مسائل را یاد میگیریم».
تعریف قصه در تفکر سیستمی
برای اینکه اعضا تیم به دید مشترکی نسبت به محصول پیدا کنند، راه دشواری باید طی شود؛ تفکر سیستمی در اینجا بیان ساده مسئله است. زبان قصه زبانی است که کار را آسان میکند و افراد نیز راحتتر آن را میفهمند. بنابراین مسئله باید به خوبی بین اعضا تیم استارتاپ به خوبی تعریف شود.
یافتن پرسونای دقیق و مشخص
برای اینکه استارتاپ پرسونای مخاطب دقیق را پیدا کند باید کل بازار را به دو گروه تقسیم کنند. گروه اول افرادی هستند که شامل مشتریان استارتآپ نیستند و گروه دوم مشتریان استارتاپ محسوب میشوند. مرحله بعد پیدا کردن شباهت بین مشتریان است به جای اینکه تمرکز در یافتن اختلافهای آنها باشد. درواقع تفکر سیستمی اینجا به این معنا است که چه پرسونایی را باید هدف گذاری کنیم تا برای مشتریان معنادار باشد؟ بنابراین در تفکر سیستمی کار کردن بدون اطلاعات و دیتا کاری بیمعنی خواهد بود.
آیا می توان مسیر رشد استارت اپ را آیندهنگری کرد؟
دکتر محمدعلی اسماعیلزاده در این خصوص اظهار کرد: «برای آیندهنگری مسیر رشد استارتاپ باید موضوعات مختلفی را در نظر گرفت. اینکه هدف استارت اپ در مسیر چیست؟ باید مشاهده کرد که رشد به چه میزانی برای این استارت اپ خوب است! بنابراین پیدا کردن رشد متواضع یکسری الزاماتی را دربردارد. یافتن این الزامات میتواند در راستای پاسخ به سوالات زیر باشد:
- آیا ساختار حقوقی صحیحی را برای استارت اپ ایجاد کردیم؟
- ساختار سرمایه گذاری متناسب با رشد در استارت اپ ایجاد شده است؟
- چقدر میتوانیم کار را با سرمایه انجام دهیم؟
- اگر جذب نیرو داشته باشیم، برای ادامه رشد، مدیریت تیم بزرگتر امکانپذیر خواهد بود؟
توجه به این جنبهها بسیار مهم است. اکثر کسب و کارها یک رشد ثابتی را در نظر میگیرند و همان روند را پیش میبرند. در صورتی که این آینده نگری عملی نیست و اگر اتفاقی بیافتد نیز اتفاق خوبی نخواهد بود. پس از تمام بررسیهای انجام شده، باید بر روی اعضای تیم سرمایه گذاری شود تا آینده نگری درستی از محصول نهایی استارت اپ به نتیجه برسد».
سخن پایانی
به عنوان سخن پایانی دکتر محمد علی اسماعیل زاده این نکته را اضافه کردند که علاوه بر توجه به تفکر سیستمی، نگاه افراد در استارتاپ صرفا نباید رسیدن به درآمد باشد. برخی از افراد برای رشد شخصیتشان پا به این عرصه میگذارند، بنابراین نباید انگیزه از این افراد گرفته شود. ثروت اصلی استارتاپ نیروهای آن است که باید به آنها توجه شود. در برخی موارد به دلیل محدود بودن منابع بسیاری از کسب و کارها رو به شکست میروند و نتیجهای حاصل نمیشود؛ بنابراین ما در استارتاپ باید به رشد افراد کمک کنیم؛ اگر نگاه ابزاری به افراد داشته باشیم هیچگاه آن استارتآپ به نتیجه دلخواه خود نخواهد رسید.