شروع یک استارتاپ فقط به معنای شروع کسبوکار یا راه اندازی وبسایت نیست. خیلی قبلتر از اینکه کسبوکارتان را شروع کنید برای راه اندازی آن باید برنامهریزی داشته باشید.
کسانی که استارتاپهای زیادی را راه اندازی کردهاند نسبت به افرادی که برای اولین بار استارتاپ خود را شروع میکنند برای راه اندازی یک ایدهی نو و تازه خیلی متفاوت عمل میکنند و برنامهریزی مناسبتری انجام می دهند.
تاکید بر این است که زمان کمی را صرف بررسی ایدههایی کنید که احتمالا عملی نیستند. حرفهایها به کارایی و نتیجهبخش بودن طرح علاقهمند هستند.
زمان دوست ما و همچنین بزرگترین دشمن ما است. هر کاری انجام میدهیم تا وقتمان را هدر نداده تا اینکه به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کنیم.
شروع یک استارتاپ چگونه است؟
افرادی که در زمینه استارتاپ فعالیت دارند حال چه در ارائه محصول نهاییشان شکست خوردند یا پیروز شدند 10 گام و پیشنهاد را برای کسانی که قصد ورود به این وادی پر پیچ و خم را دارند، مطرح میکنند که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
۱. مشکل را تشخیص دهید نه راهحل را
چه در حال ساخت یا بازسازی خانهات باشی و یا تصمیمی برای ادامه زندگیات گرفته باشی، همیشه افرادی پیدا میشوند و این را میگویند که: ” خوب نمیشد اگر . . .”
بله همه ما عاشق راهحل دادن هستیم ولی در دنیای استارتاپ به تیمهای استارتاپی توصیه میشود که بجای جواب به دنبال تشریح سوال باشند.
به طور مثال، ممکن است راهحل این باشد که نتفلیکس فیلمها را با قیمت ماهانهی ۱۵ دلار روی هر دیوایس (ابزار الکترونیکی) ارائه کند.
اما مشکل خیلی مهمتر این است: برنامههای تلویزیونی انتخاب افراد را برای دیدن فیلم محدود میکند.
امروزه مردم از تلفن همراه برای بهرهگیری از محتوای صوتی و تصویری بیشتر از تلویزیون استفاده میکنند. بنابراین خروجی در فرمتها و سایزهای مختلف مهم میباشد تا افراد با هر ابزاری به راحتی بتوانند از فیلم استفاده کنند. تمام این موارد مبنایی را برای ارائهی راهحل مناسب ایجاد میکند.
در طی زمان ممکن است که راهحل شما تغییر کند، زیرا شما با مساله بیشتر آشنا میشوید، اما به طور جدی وقت گذاشتن روی بیان مساله برای استارتاپ، از بازاریابی تا توسعه محصول اثر گذار خواهد بود.
این راهکار، مسیر را برای یک استارتاپ روشن میکند تا بتواند به هدفش برسد.
۲. تحقیقات بازار انجام دهید.
قبل از اینکه کاری بکنید یا دربارهی ایدهی کسبوکارتان با کسی حرفی بزنید، دربارهی آن بهخوبی تحقیقات انجام دهید هر دقیقهای که صرف تحقیقات میکنید باعث میشود که ۱۰ دقیقه از زمانی که احتمالا صرف ایجاد استارتاپ شما خواهد شد، کم شود.
با این تحقیقات میبینید که مشتریان برای مسالهای که شما میخواهید برایش راهحل پیدا کنید، به سمت راهحل دیگری هجوم میبرند به عبارت دیگر بدون تحقیقات، راه حل شما پاسخگوی نیازهای مشتریان نخواهد بود.
تحقیقات خود را محدود به این نکنید که آیا شرکت دیگری نیز هست که دقیقا کار شما را انجام بدهد یا نه. در عوض روی این مورد تمرکز کنید که مردم چطور دارند این مساله را به شیوهای متفاوت حل میکنند یعنی دیگران برای نیازهای بازار، چه راه حلهای متفاوتی دارند.
در مورد مثال نتفلیکس، مردم قبل از نتفلیکس، فیلمهای زیادی تماشا میکردند؛ بنابراین اینطور نیست که مسالهی تماشای فیلم قبلا به روشی متفاوت حل نمیشده است. ببینید مشتریان برای حل این مشکل چه هزینههایی میکنند. نقد و بررسی کاربران را بخوانید تا بفهمید که از راهحل راضی هستند (به نیاز مشتری پاسخ داده شده است یا نه).
با این راهکار متوجه میشوید که مسالهای که دارید حل میکنید چگونه دارد حل میشود به عبارت دیگر نیاز مشتری و راهحل پاسخگویی به آن نیاز را پیدا میکنید در نتیجه میتوانید تولید بهترین محصول احتمالی را طرحریزی کنید.
۳. با متخصصین مصاحبه کنید.
در اکثر مواقع، جواب سوالهای شما در ذهن کسی دیگر است که او متخصص است و در زمینهی شغلی شما قبلا کار کرده است.
به طور مثال اگر شما رید هستینگز موسس نتفلیکس باشید قبل از شروع استارتاپ خود با مدیران استودیوهای بزرگ فیلمسازی مانند اچبیاو، بلاک باستر، تایم وارنر مصاحبه میکنید.
شما میخواهید بدانید که چرا راهحلهای موجود موثر واقع نمیشوند. میخواهید داستان تلاشهای آنها را بشنوید و بدون اینکه خودتان آن مسیرهای سخت را بروید، از آنها درس بگیرید.
اگر میترسید که با فرد متخصصی که برایش احترام زیادی قائل هستید صحبت کنید، توصیهای برایتان داریم: از دیدن اینکه چطور این افراد به شما با میل و رغبت کمک میکنند، شوکه خواهید شد.
پرسیدن هیچ سوالی به اندازهی پرسیدن درباره دنیای حرفهای آن متخصص، او را وجد نخواهد آورد؛ بنابراین به سراغ متخصصین بروید و از آنها سوالهای سخت خود را بپرسید. جواب سوالهای خود را که بدست میآورید این جوابها مسیر شما را کوتاه میکنند زیرا بدون اینکه خودتان مسیری را از اول طی کنید تجربیات ارزشمندی را بدست میآورید.
با مراجعه به صفحه متخصصین تافردا امکان رزرو وقت مشاوره با متخصص مدنظرتان را دارید.
۴. کانسپت محصولتان را توسعه دهید.
قبل از اینکه روی یک محصول واقعی کار کنید، به یک مفهوم و کانسپتی از محصول موردنظرتان نیاز دارید. به عبارت دیگر باید به مشتری احتمالی بگویید که محصول شما در آینده چه چیزی خواهد بود. بدون اینکه محصول واقعی وجود داشته باشد باید تا جایی که ممکن است با جزئیات، طرح و ایدهتان را بیان کنید.
همبنیانگذار نتفلیکس در بیان ایدهی خود میگوید: « تصور کنید که مرورگر وب را باز می کنید و به هزاران فیلم و سریال در هر زمان و روی هر دیوایسی دسترسی دارید.» احتمالا در ادامه دربارهی ویژگیهای حیرتآور نتفلیکس توضیح میدهد که چطور میتوانید همهی فصلهای یک سریال را روی دیوایسهای مختلف تماشا کنید.
ایده و طرح محصول، بسیار مهم است. ایدهی محصول چیزی است که قبل از شروع به ساخت محصول واقعی بارها و بارها اصلاحش میکنید.
عملا ممکن است که ایدهی شما توضیح یک پاراگرافی باشد یا از طریق پاورپوینت ارائه شود. چیزی که مهم است این که مشتریان احتمالی به ایدهی محصول شما واکنش نشان خواهند داد.
۵. کاربران بتا داشته باشید.
اولین مشتریان شما، کاربران بتا هستند. مشتریانی که قبل از مشتریان واقعیتان خواهید داشت. آنها مایلاند زمانی که دیگران به محصولات شما حتی فکر هم نمیکنند، محصولات شما را امتحان کنند.
نباید صبر کنید تا اینکه محصولی داشته باشید تا بتوانید کاربران بتا داشته باشید. مشتریان احتمالی محصولات خود را بشناسید (البته صرفا هماتاقی و همکارانتان نباشند).
کارتان را با کانسپت و ساختار کلی محصول شروع کنید، نهایتا محصول واقعی را تولید کنید. چیزی که مهم است، کاربران بتا را تشخیص و برای بهتر کردن محصولات خود تلاش کنید.
کاربران بتا لازم نیست گروه بزرگی باشند یک گروه ۵ تا ۱۰ نفره کافی است اما باید ایدهی تازهی خود را به آنها ارائه کنید.
۶. کمینه محصول پذیرفتنی داشته باشید.
معمولا کمینه محصول پذیرفتنی را با استارتاپهای حوزهی تکنولوژی مرتبط میدانند اما صرفا اینطور نیست. کمینه محصول پذیرفتنی یعنی سادهترین نسخه از محصولات خود را تولید کنید و در اختیار کاربران بتا قرار دهید.
تقریبا هر استارتاپی میتواند کمینه محصول پذیرفتنی داشته باشد فقط به کمی خلاقیت نیاز دارد. به طور مثال اگر میخواهید رستوران افتتاح کنید، کمینه محصول پذیرفتنی میتواند داشتن یک منوی مبتکرانه برای مهمانیهای شام یا تهیهی غذا برای تولدها و مراسمهای خاص باشد.
اگر قصد دارید که در زمینهی مد و لباس صاحب برند باشید، MVP میتواند نمونههایی باشد که کاربران بتا مایلاند آنها را بپوشند.
اگر در زمینهی خدمات فعالیت میکنید به چند تا از مشتریان خود رایگان سرویس ارائه کنید تا نشان دهید که خدمات شما چگونه هستند.
در کمینه محصول پذیرفتنی به دنبال درآمدزایی محصول نیستیم زیرا محصول اولیه احتمالا نواقصی دارد. پروسهی MVP، احتمالا چندین بار تکرار میشود تا با رفع نواقص، به یک محصول فوقالعاده دست یابید.
۷. مشتریان ناشناس پیدا کنید.
کاربران بتا اغلب از آشنایان شما هستند. آشنایان شما مشتریانی هستند که برای بدست آوردنشان لازم نیست زیاد تلاش کنید چون به محصولات شما علاقهمند هستند. وجود آشنایان، کمککننده است اما برای تست واقعی محصولاتتان باید افراد غریبه را قانع کنید که از محصولتان استفاده و آن را تست نماید.
برای جذب مشتریان اولیه ۳ بخش وجود دارد:
- تبلیغات( تبلیغاتتان در اینستاگرام و گوگل چگونه است؟)
- بهینهسازی کانورژن (وقتی افراد روی تبلیغات شما کلیک میکنند در صفحهی فرود سایت شما چه چیزی میبینند؟)
- بهینهسازی قیمت ( بهترین قیمت و پیشنهاد چیست؟)
احتمالا بارها و بارها این ۳ مورد را اصلاح خواهید کرد. چیزی که حالا مهم است فرآیند تست و بهینهسازی است.
وقتی کاربری را از تبلیغات سوشیال یا گوگل به صفحه لندینگ آوردیم باید فرآیند ثبتنام در لندینگ تا تبدیل شدن کاربر ثبتنام شده به مشتری که پول پرداخت میکند را رصد و آن را بهینه کنیم.
این فقط یک روش برای جذب مشتریان ناشناس است. روش شما ممکن است بدست آوردن مشتریان جدید و تبدیل آنها به مشتریان واقعی (مشتری که کالای شما را خریداری میکند) باشد سپس باید ببینید چطور مشتریان خود را حفظ کنید و به حداکثر برسانید.
در هر کسبوکاری باید ببینید که چطور قصد دارید مشتریان جدید پیدا کنید. هر کسبوکاری به نسخهي خاص خود نیاز دارد.
۸. به وعدههای برندتان متعهد باشید.
همانطور که با مشتریان بیشتر و بیشتر تعامل میکنید، کمکم طرحی کلی از آنچه که مشتریان میخواهند و از محصول شما انتظار دارند، بدست میآید. در واقع دارند از شما وعدههای برندتان را سوال میکنند ــ برند شما وعده میدهد که در صورت استفادهی مشتری از محصولتان، چه چیزی را به مشتری ارائه خواهد کرد.
اگر مدیر باشگاه یوگا هستید، برندتان میتواند این وعده را به مشتریان بدهد که با شرکت در کلاسهای یوگا، روحیهی بهتری خواهند داشت و شادتر و سرزندهتر خواهند بود.
همهی برندهای موفق و معتبر (و برخی از برندهای ناموفق) بر مبنای وعدههایی ساخته میشوند که باعث می شوند مشتری دوباره به سراغ همان برند برود. باید وعدههای برندتان را بهتر کنید و در ارتباطات خود با مشتریان بالاترین جایگاه را به وعدههای برندتان بدهید. در اینجا موضوع فقط دربارهی شعار تبلیغاتی محصولاتتان نیست. وعدهی برند یعنی هر زمان که مشتری با شرکت شما تعامل دارد به طور تلویحی حسی نسبت به محصولات خودتان در مشتری ایجاد کنید.
۹. نظرات مشتریان را جمع کنید.
همانطور که استارتاپها رشد میکنند، به بخش خدمات مشتریان به عنوان بخشی نگاه میشود که باید محصولات بیشتری را به فروش برساند. این، رویکردی اشتباه است.
هر استارتاپ نوپا باید تا حد ممکن بازخوردهای بیشتری داشته باشد. مهم نیست که در آن زمان این بازخوردها، ممکن است ناخوشایند باشند.
دریافت فیدبک از سوی مشتریان و کاربران برای استارتاپ نوپا مانند مایهی حیات است و باعث تداوم شرکت در مسیر تولید محصولات خود میشود. هر نکتهای که از این بازخوردها حاصل میشود به شکلگیری محصولی باکیفیت کمک میکند.
این بازخوردها به هر طریق ممکن صورت میگیرد؛ روشهایی مانند ارتباط و تعامل شخصی با مشتریان، ارسال و پاسخ به توئیتها یا گذاشتن پیغام صوتی را شامل میشود.
هر بازخوردی که بدست میآید مهم است زیرا حکایت از آن دارد که این محصولات قرار است که به کجا بروند.
۱۰. ارزیابی مسیری که آمدهاید.
برای راه اندازی استارتاپ، «ارزیابی دوباره» آخرین گام است. زمان آن است به آنچه که انجام شده است، صادقانه نگاهی بیندازید و تصمیم بگیرید که آیا ایدهی شما ایدهی خوبی هست که ادامه پیدا کند یا نه، یا اینکه آیا زمانی است که باید مسیرتان را تغییر دهید.
از سوی مشتریانتان چه چیزی میشنوید؟ آیا مسیری روشن برای پیشرفتن دارید؟ یا اینکه اینطور به نظر میرسد که ایدهی اولیهتان نمیتواند مسیر رشد را طیکند؟ آیا فرد دیگری وجود دارد که بهتر از شما در حال عملی کردن ایدهیتان باشد؟ (به عبارت دیگر فرد موفقتری وجود دارد؟)
با خودتان روراست باشید، زیرا ادامه دادن به استارتاپی که موفق نیست راهی به سوی ورشکستگی است.
ممکن است که مجبور باشید که مراحل بالا را چندین بار طیکنید تا به ایدهای برسید که با علایق شما و بازار متناسب باشد. وقتی به آنجا رسیدید که نهایتا ایدهی عالی خود را با بازار یا محصولات متناسب کردید، دیگر چیز بهتری وجود ندارد.