از بنیانگذار استارتاپ تنها بدون تیم گرفته تا بزرگترین شرکتهای فنی در جهان تعریف متفاوت، بسیار گسترده و نامشخص از استارتاپ دارند.
درحالی که اکثر مردم اپلیکیشنها و بازیها و سرویسهای به وجودآمده در فضاهای کار اشتراکی را در دستهبندی مشابه با اسنپ و دیجیکالا درنظر نمیگیرند، اما آنها همگی استارتاپ نامیده میشوند.
بنابراین استارتاپ چیست؟
احتمالا محبوبترین تعریف استارتاپ از اریک رابینز، خالق روش استارتاپ ناب است:
یک استارتاپ یک موسسه انسانی است که برای تولید محصولات و ارائه خدمات جدیدی تحت شرایط کاملا نامشخص، ایجاد شده است.
موسس و مدیرعامل startups.com تعریف خود از استارتاپ را این گونه بیان میکند:
استارتاپ تجسم زندهای از رویای یک موسس است.استارتاپ نشاندهنده سفری از ایده به سمت واقعیت است. استارتاپ یکی از معدودترین زمانهایی است که شما میتوانید چیزی که تنها در رویا است را به واقعیت تبدیل کنید، نه فقط برای خود بلکه برای همه جهان.
در هر دو تعریف چیستی استارتاپ از دو موسس استارتاپ، مثالی از تفکر و رویکرد بزرگ برای تبیین استارتاپ آورده شده است.
اما جنبهای دیگر از تعریف استارتاپ باقی مانده است و آن اصول و قواعد است. جزئیات کوچکی که یکی را شرکت استارتاپی میسازد و دیگری را بیزینسی کوچک و دیگری را یک شرکتی معمولی.
بنابراین بگذارید از این تعاریف گسترده و فلسفی شروع کرده و به عمق آنان نفوذ کنیم. در انتهای این مقاله، شما قادر خواهید بود این سوال بزرگ را پاسخ دهید.
شرکت استارتاپی چیست؟
یک استارتاپ یا استارت آپ، معمولا شرکتی در مراحل اولیه توسعه خود است. این ریسکهای کارآفرینی معمولا توسط 1-3 همبنیانگذار با تمرکز بر سرمایهگذاری بر روی نیازهای بازاری مشخص با توسعه یک محصول، سرویس یا پلتفرم آغاز میشود.
در طی مراحل اولیه آغاز کار، استارتاپها معمولا توسط اعضای تیم بنیانگذار، تامین بودجه میشوند. (توسط خود صاحبان استارتاپ)
اگرچه 66% استارتاپها ریسک بودجه خود را از طریق یک سرمایهگذار استارتاپی از بین برده و یا از وامی بهره میبرند تا به آنها کمک کند بیزینس جدید خود را سرمایهگذاری کنند.
اینها همه تئوری استارتاپ هستند. اما بنیانگذاران میدانند که تعریف استارتاپها بسیار پیچیدهتر است.
استارتاپ متمرکز بر رشد است.
ویژگی که به نظر میرسد اکثر مردم در تعریف استارتاپ برآن توافق دارند، تمرکز بر رشد است. یک بیزینس کوچک ممکن است از اینکه همیشه بیزینسی کوچک باقی بماند خوشحال باشد اما یک استارتاپ نمیخواهد کوچک باقی بماند.
سن رایت، موسس مرچنت مچین، میگوید:
برای من استارتاپ هر شرکتی است که هدف آن رشد و بالا رفتن، معمولا سریع و با استفاده از تکنولوژی است. تمام استارتاپها در ذات خود یک بیزینس کوچک هستند اما تمام بیزینسهای کوچک استارتاپ نیستند. تفاوت استارتاپها این است که نمیخواهند تمام عمر خود استارتاپی کوچک باشند، درحالیکه بسیاری از صاحبان کسبوکارهای کوچک خوشحال هستند که بیزینس کوچک باقی بمانند.
استارتاپ سعی و خطا میکند.

حمید محمدی همبنیانگذار دیجیکالا درباره استارتاپها اینگونه میگوید:
اصلاً ماهیت کسبوکارهای استارتآپی، فناوریمحور، یا هر اسمی که رویشان بگذارید، کسب تجربه، آزمونوخطا یا سعیوخطاست. ما نیز همینطور بودیم. در روزها و ماههای اول که کار ما داشت شکل میگرفت، به این میاندیشیدیم که به یک نیاز واقعی که البته نیاز شخصی خودمان هم بود و خلاء آن را کاملاً لمس کرده بودیم، پاسخ درستی بدهیم. ما میخواستیم کسبوکاری را یاد بگیریم و راه بیندازیم. در حقیقت ما بهدنبال کسبوکار پایداری بودیم که برای دههها بماند. اصلاً نمیگویم ما دهههای جلوتر را میدیدیم، ولی میدانستیم که باید در این مسیر کیلومترها جلو برویم.
استارتاپ یک مسئله را رفع میکند.
گاهی اوقات بهترین راه برای تبیین یک مفهوم بزرگ این است که بیاندیشیم چطور میتوانیم آن را برای یک بچه توضیح دهیم.
جوچم ویجناندز، موسس استارتاپی که توسط Apple و TRVL.com در سال 2014 تصاحب شد، تعریف استارتاپ را بدین صورت برای پسر 8 ساله خود توضیح میدهد:
استارتاپ یک ورژن مدرن از مخترع است. هنگامی که استارتاپ با مسئلهای روبرو میشود با هوشمندی به حل آن میپردازد. استارتاپ موفق در واقع میخواهد تا مسئلهای را حل کند و دنیا را به جای بهتری تبدیل کند.
استفانی کدل، موسس گروه بلک گرل با این نظر موافقت میکند و میگوید:
استارتاپ شرکتی است که مسئلهای را حل میکند. اگر شرکت شما مسئلهای را رفع نمیکند، شرکت شما تنها یک ایده است.
استارتاپ شغلی است که بدون آن نمیتوانید زندگی کنید.
یک شغل زمانی که شما برای فرد دیگری کار میکنید معمولا تنها یک شغل است. اما هنگامی که صاحب استارتاپ هستید و آن را اداره می کنید چطور؟ خیلی بیشتر از این معنی میدهد.
ساچا نیتستسکا موسس و مدیرعامل منتور فوروارد میگوید:
طبق تجربه من، استارتاپ شغلی است که نمیتوانید آن را رها کنید، پولی دریافت نمیکنید ولی نمیتوانید بدون آن زندگی کنید.
در حالت ایدهآل استارتاپ یک سازمان است که کاری را انجام میدهد که قبلا هرگز صورت نگرفته است و پتانسیل این را دارد که جهان را تغییر دهد. مقادیر رشد، اجرای خوب، تاکتیکهای درست و مشاوران عالی از جمله ویژگیهای استارتاپ هستند.
استارتاپ بیشتر پرسش است تا پاسخ.
یکی از نشانههای استارتاپ، اشتیاق به عبور از مرزها و انجام آزمایشات فراوان است. ژیائو وانگ موسس و مدیرعامل باندلس اعتقاد دارد اگر شرکتی ادعای استارتاپ بودن دارد، وجود چیستیها و آزمایشات ضروری است.
ژیائو میگوید:
استارتاپ شرکتی است که درباره مدل بیزینس بیشتر پرسش دارد تا پاسخ.
این شرکت نمیداند که در مقیاس واقعی چطور عمل میکند، چه برای مشتریان و چه کارمندانش. تمرکز بر آزمایش (آزمون و تکرار و یادگیری مداوم) است. این امر مستقل از تعداد کارمندان، درآمد و این که آیا سهامش به طور عمومی معامله میشود یا خیر، است.
استارتاپ به دنبال همخوانی محصول با بازار است.
بیزینسها به دنبال این هستند تا محصول با بازار همخوانی (product/market fit) داشته باشد. برای مثال یک نانپزی در شهر بروکلین، احتمالا ایدههای خوبی دارد از اینکه هدف بازارش کیست و به دنبال چیست.
اما جوشوآ فینبرگ کوفاندر SP Home Run Inc باور دارد که استارتاپ هنوز به دنبال شکافی جادویی است تا درون آن جای گیرد.
جوشوآ میگوید:
یک استارتاپ شرکتی است که به دنبال همخوانی محصول با بازار است، این شرکت تلاش میکند تا مشتریان ایدهآل خود را شناسایی کند و بسنجد آن مشتریان کدام محصول و خدمات را در چه قیمتی خریداری میکنند.
علاوه بر افزایش سرمایه در صورت نیاز، بنیانگذاران استارتاپ زمان زیادی را برای جستجو و توسعه تعداد محدودی از معیارهای اصلی شامل ارزش طول عمر متوسط مشتری (LTV)، هزینه جذب مشتری (CAC)، و طول چرخه متوسط فروش، می گذارند.
استارتاپ گپ در بازار را پر میکند.
نیت مسترون، مدیر بازاریابی مپل هولیستیکز، تعریف استارتاپ را از هدفی برای پرکردن خلایی در بازار شروع میکند.
او میگوید:
اگر بخواهم به طور فنی توضیح دهم، استارتاپ به عنوان شرکت و بیزینس جدید و تازه شکلگرفته و درحال رشد سریع است که هدف آن پاسخ دادن به نیازها یا پرکردن خلاهایی در مارکتپلیسهای مربوطه است.
استارتاپ روشهای سنتی را تغییر میدهد.
درحالیکه افراد زیادی استارتاپ را با جوانان مرتبط میدانند، بنیانگذاران جوان در حقیقت عنصر ضروری برای تبیین استارتاپ نیستند.
مارک وینکور میگوید:
یک چیز شگفتانگیز درباره اصطلاح استارتاپ این است که در واقع مرزهای مشخصی ندارد.
قطعا وقتی نام آن آورده میشود ویژگیهای مشخصی به ذهن خطور میکند، نسل جوان جامعه، اهل تکنولوژی و…. اما در واقع یک استارتاپ میتواند در زیر چتر این معانی یا خیلی دورتر از آن قرار گیرد. برای مثال من یک کارآفرین 70 ساله با یک استارتاپ در یک صنعت بسیار سنتی هستم.
مطمئن نیستم تعداد تعاریف زیادی باشند که شما بتوانید استارتاپ را درون آن جای دهید. بنیانگذاران از هر رده سنی با هر تخصصی و شرکتها همچنان پس از یک دوره طولانی پس از تاسیس میتوانند استارتاپ تلقی شوند، بدون هیچگونه قانونی که چه زمانی باید استارتاپ بودن را متوقف کنند،(شاید وقتی نوآوری را کنار بگذارند).
یک رشته مشترک در بین تمام استارتاپها وجود دارد که آن، ماموریت یا هدفی برای از بین بردن، تغییر یا بهبود چارچوبهای فکری سنتی در هر صنعتی میباشد.
استارتاپ از طرح اولیه شروع میشود.
گئوف رابرتز موسس اوتستا میگوید:
استارتاپ هر ریسک بیزینسی تازهای است که از طرح اولیه آغاز میشود و میکوشد تا چیزی ارزشمند به وجود آورد، هنگامی که میگویم طرح اولیه در یک زمینه سودمحور، منظورم این است که بیزینس سهامی ندارد.
من بیزینسها را از زمانی که با سرمایه صفر شروع کردهاند تا زمانی که بازار محصولات را پیدا کردهاند و به یک مدل بیزینسی معتبر و استراتژیهای تکرارپذیر ایجاد سهام رسیدهاند، را یک استارتاپ درنظر میگیرم.
به محض اینکه آن معیارها به دست آید، دیگر شرکت استارتاپ نیست و به جای آن به فاز پیمایشی صعود کرده است.
استارتاپ در مراحل اولیه خود است.
اسکات دبلیو.جانسون مالک WholeVsTermLifeInsuraance.com، پاسخی بسیار عملی برای پرسش استارتاپ چیست؟ دارد.
او میگوید:
استارتاپ یک شرکت تازه تاسیس است که در مراحل اولیه ایجاد برند، فروش و استخدام به سر میبرد.
استارتاپها اغلب نیاز به کارمندانی برای انجام موقعیتهای شغلی متفاوت، با کمترین ابزار حرفهای، بدون نام رسمی، با درآمد کم و گاهی اوقات برنامهریزی کم، تحت شرایط اغلب غیرممکن هستند.
استارتاپ هنوز موفق نیست.
مفهوم موفقیت اغلب انتزاعی است. یک بنیانگذار ممکن است آن را به عنوان اتمام یک دوره ببیند در حالی که بنیانگذاری دیگر ممکن است آن را احساس رضایت در کار بداند.
سارنن استینبارف، موسس و مدیرعامل توربو تنانت فکرمیکند هنوز به موفقیت نرسیدن کلید تعریف استارتاپ است:
استارتاپ مرحلهای از شرکت است که در آن موفقیت هنوز به دست نیامده است.برای مثال، ایربیانبی استارتاپی با اهداف آرمانی و سریعا در حال رشد است. شرکتی که از مرحله تردید در موفقیت عبور میکند دیگر استارتاپ نیست.
استارتاپ مکانی برای مجنونهاست.
اکثرا توافق دارند که بخش کاملا ضروری برای استارتاپ یک تیم است. کریس کانه، موسس و مدیرعامل چک، معتقد است که تیم استارتاپی، استارتاپ را تعریف میکند.
کریس میگوید:
یک استارتاپ بزرگترین گروه یاغیان، قانونشکنان و متفکران با افکار خلاف عرفی است که میتوانید آنها را بیابید و راضی کنید و انگیزه دهید تا تغییری بزرگ درجهان ایجاد نمایند.
این افراد منتخب در واقع همانطور که استیو جابز میگوید مجنونها هستند. آنها به جهان از زاویه دید دیگری نگاه میکنند و از شکست خوردن نمیهراسند.آنها بی اعتنا به “چیست” و “چه میتواند باشد” هستند و زندگی خود را برای دستیابی به اهدافشان بیتوجه به شانس به خطر میاندازند.
استارتاپ ترکیبی از احساسات است.
احساس ترس دارید؟ یا هیجان ؟ بله، این یکی از نشانههای استارتاپ است.
اینفلوئنسر شبکههای اجتماعی، مشاور کسبوکار، موسس و مدیرعامل Belly+Ivy کینتیا جانسون میگوید:
استعارا، استارتاپ لحظهای است از تردید که شما قبل از روبروشدن با بزرگترین چالشهای خود آن را احساس میکنید.
چه استارتاپ همانند احساسی باشد در دلشما که باعث درد در هنگام سوار شدن ترن هوایی میشود و چه حسوحالی که قبل از ملاقات عاشقانهای که با فردی جدید در بدن شما جریان مییابد، استارتاپ نشاندهنده این احساسات شدید از ترس، برافروختگی، و تردید است.
یک استارتاپ ممکن است همچنین احساسی باشد پس از سواری بر یک ترن هوایی یا ملاقات با فردی جدید؛ بدین صورت که «خیلی هم بد نبود».
همزمان استارتاپ میتواند لذتی همانند دانشآموزی که در اولین روز مدرسه پس از یک تابستان مهیج، به صورتی که آماده است تا خاطرات تابستان را با دوستان خود بهاشتراک بگذارد.
ترکیبی از احساسات دقیقا چیزی است که یک استارتاپ و غیرقابل پیشبینی بودن و عدم ثباتی که کارآفرینان به طور موقت با آن روبرو میشوند را نشان میدهد.
اما فراتر از آن، یک استارتاپ فرآیندی است که در آن تمام احساسات بالا جریانی را طی میکنند که در نهایت به عنوان یک شرکت موفق شناخته شوند.
استارتاپ شرکتی با کارمندان کم است.
تعریف استارتاپ برای استیسی کاپریو موسس acceleratedgrowthmarketing ، محصور در اعداد است.
او می گوید:
استارتاپ شرکتی با کمتر از 100 کارمند است که هنوز به طور عمومی سهام آن معامله نمیشود.
استارتاپ یک شرکت با تشریفات اداری نیست و بالاتر از 100 کارمند ندارد و شرکتی بدون فرهنگ قوی و یک جامعه کوچک است.
الکسی وینستون موسس و مدیر PPC Protect، موافق است که استارتاپ تعداد کارکنان کمی دارد، اما تعداد کارکنانی که مدنظر اوست حتی از چیزی که استیسی میگوید کمتر است.
الکس میگوید:
برای من استارتاپ شرکتی است که ایدهپرداز است و به حل مسئلهای منحصربهفرد که مردم با آن سروکار دارند میپردازد، بنابراین دستفروشها و رستورانهای عمومی شامل آن نمیشوند.
همچنین کمتر از 2 سال دارد و کمتر از 250000 دلار در سال درآمد دارد و کمتر از 10 کارمند دارد. اگر بزرگتر از این اعداد باشد وارد بیزینسهای کوچک و SBEها شدهاید.
استارتاپ در جهت یک هدف مشترک نوین به فعالیت میپردازد.
الکساندرا ایسهنگر موسس و مدیرعامل Linkilaw باور دارد که مفهوم استارتاپ این هست که همه افراد تیم برای رسیدن به هدف مشترک کار میکنند که معمولا هم این هدف نوآورانه است.
استارتاپ ناب و انطباق پذیر است.
در یافتن مفهوم استارتاپ حرفهای زیادی درباره اینکه چه وقت شرکت استارتاپ نیست وجود دارد.
به این دلیل است که صحبتهای کلیشهای فراوانی درباره استارتاپها وجود دارد، اکثر آنها این ایده را توسعه میدهند که تنها مکانی برای نسلهای هزاره تنبل، در حالی که در آن کارکنان سرگرم بازی کامپیوتری هستند و سرمایه مردم را تلف می کنند، است.
جیکوب فنوسیو موسس و مدیرعامل فرکتال سولوشنز آن را یک نظر بیارزش میداند.
او میگوید:
یک استارتاپ، جوان، جاهطلب، مجموعهای درحال رشد از افرادی با انگیزه حول یک ایده یا ابداع است.
یک استارتاپ کامل شکل نگرفته و تکمیل نشده است اما هنوز باقوت به دنبال رشد توسط کوششی ناب و انطباقپذیر است. استارتاپها به طرز زیادی توسط اعمال تعریف می شوند و نه ایدهها.
بنابراین استارتاپ چیست؟
همان طور که میبینید، تعریف استارتاپ گسترده است. این تعاریف دارای تمایز فلسفی و فنی هستند. اما همزمان که فاکتورهای زیادی در تعریف استارتاپ وجود دارند ما آخرین مورد را از رایان روتان میگوییم:
استارتاپ شرکتی است که تلاش میکند تا کاری تازه و نوین انجام دهد.
لازم نیست این کار فنی باشد. بیزینس کوچک، شرکتی است که یک مدل از پیش تعیین شده خوب را دنبال میکند. بنابراین یک شرکت مشاوره حسابداری یک بیزینس کوچک است.
اما مارکت پلیس مشاوره حسابداری که به پرسشهای حسابداران از طریق تلفن در زمان فراغت پاسخ میدهد، یک استارتاپ است.
تعدادی از نظرات مطرح شده درباره این صحبت شد که، کارآفرینان موفق استارتاپی به دلیل یک طرح و استراتژی بیزینسی ثابت با اجرای خوب و رشد سریع ، اداره میشوند.
این امر آسان به نظر میآید اما همیشه آسان نیست. حتی اگر طرح بیزینسی کامل باشد، موفقیت استارتاپ را تضمین نمیکند. بدون تامین مالی درست استارتاپ (چه توسط تیم سرمایهگذار و چه سرمایهگذاران تجاری) و یک اکوسیستم استارتاپی برای از بین بردن موانع، حتی حرفهایترین فرهنگ استارتاپی نمیتواند بیزینس را سرپا نگه دارد ( در بسیاری از موارد حتی اینها هم کافی نیستند). این امر نیازمند صبر و پشتکار بیپایان برای ایجاد کارآفرینی موفق است که میتواند یک ایده بیزینسی را به ثمر برساند.
منابع:
1- startups.com
2- دیجیکالا مگ